مونولوگ

‌‌

یک عدد در راه مانده‌ی گرسنه‌ی خرق عادت کننده هستم!

در راستای مصداق‌آوری برای این شعر، عکس پایین روخدمتتون تقدیم می‌کنم :)



+ همه‌شو خودم تا خونه می‌خورم تو اتوبوس، آخه اگه ببرم خونه اونام دلشون می‌خواد بعد چون برای همه کافی نیست من شرمنده! میشم :|


  • نظرات [ ۵ ]
ار کیده
۰۲ ارديبهشت ۹۷ , ۲۰:۲۶
تو اتوبوس؟ جلو بقیه؟ واه و واه و واه :)

پاسخ :

موی بلند، روی سیاه، ناخن دراز؛ واه و واه و واه! :)
جناب دچار
۰۲ ارديبهشت ۹۷ , ۲۰:۳۹
این الان دقیقا مصداق
غیرِ آن عکس ها که میدانیده

پاسخ :

شاید هم توی پایانه عکس می‌گیریم!
لوسی می
۰۲ ارديبهشت ۹۷ , ۲۰:۵۹
خب تو اتوبوس اگه ملت بخوان چی؟ :)

پاسخ :

این که تو اتوبوس چیزی می‌خورم رو به عنوان یکی از اخلاق‌های بدم می‌پذیرم :)
تازه این که چیزی نیست، من و دوستام تو مترو لیسک هم لیس زدیم، از دانشجو تا بسیج ^_^

+ تبصره: جلو بچه‌ها نمی‌خورم یا به اونام میدم ;)
لوسی می
۰۲ ارديبهشت ۹۷ , ۲۳:۰۷
خب همینکه می پذیری کافیه اما برای تبصره ت خانمهای باردار رو هم اضافه کن! :)

پاسخ :

اوکی اوکی :)
حالا جدی جدی خانم‌های باردار خوراکی می‌بینن بی طاقت میشن؟ :/
لوسی می
۰۳ ارديبهشت ۹۷ , ۰۱:۰۴
من اینطوری نبودم. یعنی واقعا با دیدنِ هیچ خوراکی ای یا استشمام هیچ بویی هوسِ چیزی نکردم.
اما از خیلی از آشنایانمون این ماجراها رو شنیدم.
از یکی شنیدم که وقتی تو کوچه شون دیده که یکی از همسایه ها کاسه ی آش دستشه، غش و ضعف رفته و زود رفته خونه شون. و دو سه ساعت تمام به صورت کاملا غیر ارادی پشت درخونه ش واستاده به این امید که همسایه هر لحظه ممکنه در بزنه و برای اونم آش بیاره! و وقتی که نیوورده های های گریه کرده!
میگفت که وقتی همسرم اومد و دید گریه میکنم گفت میرم برات آش میخرم اما دیگه فایده نداشت من تا شب گریه کردم و آشی هم که همسرم خرید آش همسایه نبود! :|
از این چیزها زیاد شنیدم.
یا مثلا جاریِ خودم نذرش اینه که شب اربعین دیگچه (همون شیربرنجِ سفتِ مشهدی! با طرز پختِ خاص خودش) می پزه و یه خروار می پزه برای صد نفر! یعنی حجمی که درست میکنه سیصد، چهارصد نفر رو جواب میده اما فقط به صد نفر میده! و استدلالش سرِ این نوع از تقسیم بندی اینه که وقتی باردار بوده دیده یکی دیگچه میخوره و ایشونم هوسِ شدیدی کرده، اون بنده خدا فهمیده و اومده بهش دیگچه هم داده، اما انقدر دیگچه ش کم بوده که هنوز که هنوزه بعد از ده سال حسرت اون دیگچه ای که سیر نخورده، به دلش مونده! برای همین نذرش اینه و زیاااااد هم درست میکنه که ملت بتونن یه دل سیر دیگچه بخورن، تو حسرتش نمونن :))
یه همچین حسرتهایی به دل میذاره که بعد از ده سال هنوز جیگر بنده خدا رو میسوزونه! حالا دیگه خودت بهش فک کن :))))

پاسخ :

یاابالفضل!!! من این همه خانم باردار دیدم از این قصه‌ها برام نگفتن! چه خبرهاست تو دنیا و ما بی‌خبریم :)))

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan