ماشاءالله سال پر مسافری بود! بجز مسافرهای داخلی، هفت تا مسافر، طی پنج تا مسافرت، از چهار کشور دیگه داشتیم. تا چند ساعت دیگه عمه و شوهرش از هرات میان خونهمون. یک ماهی هستن احتمالا! امروز صبح عمه به گوشیم پیام داد و گفت تا عصر میرسن! آخه چرا میخواین آدمو سوپرایز کنین؟ مامان از صبح دور خودش میچرخه و میگه "فلان کار مونده" "فلان چیز مونده" "حالا چیکار کنم؟" "برین خونههای مردمو ببینین!" هرچی میگم "مامان جان! خونهی ما از خونهی همممهی اون مردمی که میگین تمیزتر و مرتبتره! بعدشم ما که هنوز خونهتکونی عیدو شروع نکردیم! اگه ناراحتین اینو به عمه خاطرنشان کنین!!!" اصلا گوش نمیدن که!
خدایا مرسی که خونهی همهی مردم از ما تمیزتره :) مرسی که مامان اصلا کار ما رو کار حساب نمیکنه :) مرسی که دستپخت ما بدترین دستپختهای دنیاست :) مرسی که میل مامان به بهتر بودن هیچ وقت اشباع نمیشه :)
ولی جدا مرسی خدا :))
- تاریخ : چهارشنبه ۲ اسفند ۹۶
- ساعت : ۱۱ : ۱۵
- نظرات [ ۲ ]