مونولوگ

‌‌

اهالی خانه‌ی عذاب۲_ این داستان دکتر "ع"

ایشون یه دکتر نسبتا مسنه و بذارین بی‌پرده بگم حس خوبی ازش نمیگیرم. حالا چون آشنا اینجا رو نمیخونه میخوام این حرفا رو بزنم. آخه نمیشه برم خونه درباره‌اش حرف بزنم، غیبت میشه. ایشون جوری که شنیدم دو تا همسر داره و یکیشون رو به همراه پسرش دیدم. خیلی جوون‌تر از خود دکتر به نظر میومد. پسرش هم حدود ۱۲ ساله بود که واسه این سن دکتر شاید عرف نباشه بچه‌ی انقدری داشته باشه. همون دوباری هم که همسرش رو دیدم ادبیات قربان صدقه‌ای بینشون حاکم بود و گل آورده بودن واسه دکتر و این صوبتا...
دیگه اینکه این دکتر ما خیلی به اصل و نسبش مینازه، کلی القاب واسه خودش ردیف میکنه و همیشه‌ی همیشه هم شال سبز دور گردنشه! من خودم هیچ‌وقت با اصرار کلمه "سادات" رو تنگ اسمم نچسبوندم و با وجود فامیلی تابلویی که دارم، خیلی‌ها تا نگم نمیفهمن سیدم. ایشون چنان با آب و تاب ادامه فامیل واسه خودشون میسازن که من تعجبم در میاد! (بله، تعجب هم در وادی واعجبا دراومدنیه، یعنی از بس تعجب، تعجب کرده، فعلش هم قاطی پاطی شده... حالا فهمیدین چی شد؟:) )
دیگه اینکه همیشه‌ی خدا تو اتاق استراحتش جانماز پهنه و بساط مفاتیح و قرآن و کتاب دعا به راهه و اصلا هم سعی در پنهان کردن عبادتش نمیکنه. چه بسا سعی در نشون دادنش داره. شاید هم من خیلی بدبینم اینجوری به نظرم میاد. ولی آیا با مفاتیح زیر بغل از این اتاق به اون اتاق رفتن در حالی که تسبیح میگردونه تظاهر نیست؟
ضمنا به احتمال ۹۹/۹۹% دخانیات استعمال میکنه و من به شدت از بوی سیگار بدم میاد!


"این قسمت پس از بازبینی مجدد حذف گردید" ;)


راجع به دیدگاهم به ایشون به هیچ‌کس هیچ حرفی نزدم، و فکر میکردم شاید فقط من این نظر رو دارم. تا اینکه چند روز قبل یکی از همکاران جدیدالورود ازم پرسید این دکتر قابل اعتماد هست و مشکلی نداره و اینا؟ که البته باز هم نظر واقعیم رو نگفتم و گفتم آدم خوبیه و کلی اهل نماز و دعاست و‌... ایشون هم گفت به این چیزاش نگاه نکن، من ازش میترسم و حس بدی بهش دارم. و خوب من ادامه ندادم و بحث رو جمع کردم.
در مورد طبابتشون هم من خیلی صاحب‌نظر نیستم، ولی خوب کورتون‌ها رو مثل نقل و نبات تجویز میکنه، و از اون گذشته داروی تزریقی و کلا دارو زیاد میده. (این رو هم مد نظر داشته باشید که درصدی از عایدی تزریقات به دکتر میرسه). اما پزشک باسوادی به نظر میاد، یعنی بیماریهای مختلف و خاصی رو میشناسه و اونجور نیست که چند تا بیماری شاخص رو بلد باشه و واسه همه تشخیص‌های مشابه بذاره.
برای بار یک میلیون و دویستم آرزو میکنم کار بهتری گیرم بیاد و از این درمانگاه برم. الهی آممممین


+ این پست رو خیلی وقته نوشتم ولی هی گفتم بذارم، هی گفتم نذارم. هی گفتم بذارم، هی گفتم نذارم. ولی خوب قراره من اینجا نقاب نداشته باشم، یا حداقل کمتر خودسانسوری کنم. نتیجه این شد که الان گذاشتم:)


+ بعد از مدتی دوباره پشیمون شدم که این پست رو گذاشتم و ورش داشتم. الان اصلاحش کردم و یکم ملایم‌تر شد!

  • نظرات [ ۰ ]
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan