مونولوگ

‌‌

بعد از یک میلیون سال نوری بخاطر هدهد

اگه فردا نرم واسه حرف مردمه، که نگن "تا دیروز که عروسی نمیرفت حالا چطور اومده؟ اینم رفته دانشگاه از این رو به اون رو شده!!!" اگه برم هم واسه حرف مردمه، که نگن "چقدر این خشکه مذهبیه که مجلس خواهرشم نمیاد." بعلاوه اگه نرم هرچقدر تا الان ازم دروغکی قدیسه ساختن از فردا به بعد بیشترترتر خواهد شد و اون‌وقت زندگی از این هم سخت‌تر میشه. تازه من تو گوشیم آهنگ دارم و گوش میدم و هرکی با پیش‌فرض‌های ذهنیش از من اینو ببینه سریع میگه "چی شده؟ نظرت راجع به آهنگ عوض شده؟" و من حوصله و توانشو ندارم که توضیح بدم چرا و چجور آهنگ‌هایی گوش میدم. حالا اگه عروسی نرم همون آدم میاد میگه "تو که آهنگ گوش میدی، چه فرقی داره با عروسی که نمیری؟ چرا انقد ریاکاری؟" خوب من تو مجلس اذیت میشم، ولی جوری هم نیست که غیرقابل تحمل باشه برام، یعنی بخوام مجلس فردا رو برم می‌تونم. بخاطر همین ترجیح میدم برم و یه گوشه‌ی بی سر و صداتر بشینم. همینقدر که دهان‌های موردنظر ببینن منو! که مجبور نباشم بعدش کلی سؤال جواب بدم و نگاه‌های عجیب غریب رو تحمل کنم.
آه ای زندگی! برو گمشو دیگه، حوصله‌تو ندارم. خیلی بی‌ریخت شدی.

+ همه‌ی این آتیشا از گور شوهر گرام خواهرم بلند میشه :/

  • نظرات [ ۸ ]
جنابــــــــ دچار
۲۲ آذر ۹۶ , ۱۸:۳۸
خانم میشه بگید چه آهنگایی خوبه که ما هم همونا رو گوش بدیم ؟ ممنون

پاسخ :

نه نمیشه! خواهش می‌کنم.
جنابــــــــ دچار
۲۲ آذر ۹۶ , ۱۹:۳۶
آخه چرا وقتی یه خدمتی به اسلامی شدن جامعه میتونید بکنید نمی کنید!؟

پاسخ :

از کجا که من اسلامی فکر می‌کنم!
جنابــــــــ دچار
۲۲ آذر ۹۶ , ۱۹:۴۵
از اونجا که به قدیسه مشهور هستید در میان ادرافیان

پاسخ :

اون لغت رو برای تقریب به ذهن استفاده کردم، برای به تصویر کشیدن برداشت کاملا اشتباه و اغراق‌شده‌ی ادرافیان!
serek یزدان
۲۲ آذر ۹۶ , ۲۰:۵۵
عاخ عاخ...از اونجایی که ما کپ همیم آیا لازم عست بگم واو به واو مطلبت در مورد من صدق می کنه؟ 
خعلی سخته که آدم بگه گور بابای حرف مردم ...به خاطر همین منم تو عروسی خواهر کوچیکه یه چادر رنگی رو سرم بود عین آواره ها بین سالن و نماز خونه و اتاق پرو در رفت و آمد بودم یا در پرت ترین و خالی از سکنه ترین گوشه های سالن پیدام می کردن خِرکش کنان می بردن واسه معرفی به مهمونا :/
در حالی که میل خودم بود نمانده و مثل خواهری بزرگه به نیم ساعت اول مجلس و یه سلام و تقدیم کادو و رفع زحمت بسنده نمایم

پاسخ :

بله لازم عست! بگو ^_^
الامان از فردا، الامان!
س _ پور اسد
۲۲ آذر ۹۶ , ۲۳:۱۹
سلام... حس شما برای من هم قابل درک ه ؟ سر ازدواج هردو پسرم تو همین موضع قرار گرفتم و مجبورشدم از هرچه گفته بودم بگذرم! خیلی بده که آدم شرمندهء خودش بشه ... اف بر این دنیا که غالبا" برمراد ما نیست ... عاقبت بخیر بشن ان شاءالله
آجرک الله

پاسخ :

دنیا گاهی امتحانای سختی می‌گیره ازمون. تو این پیش پا افتاده‌هاش اینجوری عمل می‌کنیم، تو بقیه‌شون خدا بهمون رحم کنه!
ممنون از دعای خیرتون. فرزندان شما هم ان‌شاءالله عاقبت بخیر بشن :)
جنابــــــــ دچار
۲۳ آذر ۹۶ , ۰۹:۵۹
@حاجی رفتین وسط؟
ام شهرآشوب
۲۳ آذر ۹۶ , ۱۰:۵۳
از دست این شوهرخواهرا (شکلک کندن موی کله!)

تو اینجور عروسیا فقط باید بری خودتو نشون بدی ! میتونی بری تو آشپزخونه خودتو مشغول کن

پاسخ :

نه من فعلا موهامو لازم دارم برای امروز، ولی چون بعد مجلس سخته، از بیخ باید بکنمشون😆

اوهوم، باید همینکارو کرد.
س _ پور اسد
۲۳ آذر ۹۶ , ۲۳:۵۹
@دچار ... 
نه ... هرگز وجود حاضروغایب شنیده ای؟؟؟؟؟؟
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan